دلبستگی از زمان تولد در وجود کودک شکل می گیرد. کودک در ابتدا خود و مادر و دنیا را واحد می بیند و با گذر زمان کم کم متوجه جدا بودن خود از مادر و دنیا می شود. در بازه زمانی شش تا هشت ماهگی کودک دچار اضطراب جدایی و نیازمند همدلی و حضور دائمی مراقب اصلی خود یعنی مادر و در درجه بعدی پدر می شود. در همین زمان رفتار والدین می تواند نوع دلبستگی کودک را تعیین کند.
کودک که با گریه به مادر پیغام می فرستد، اگر از مادر به موقع پاسخ بگیرد، دلبستگی اش به مادر ایمن می شود و احساس امنیت می کند و عزت نفس در او شکل می گرد. برعکس نوزادی که مادر دیر به او پاسخ می دهد، دیر او را در آغوش می گیرد، دیر به او شیر می دهد و او انتظاری همراه با ناراحتی زیادی را متحمل می شود، در آینده احساس ترس از تنهایی و رها شدگی و اضطراب خواهد داشت.
در همین دوران نوزادی تا دوسالگی کودک بر حسب رفتار والدین یا به دنیا اعتماد خواهد کرد و عزت نفس و اطمینان خاطر پیدا می کند، یا به تمام دنیا بدبین خواهد بود، مضطرب و همواره بی اعتماد و آسیب دیده به زندگی ادامه خواهد داد.
در ادامه انواع دلبستگی را توضیح خواهیم داد.
شماره تماس برای مشاوره با دکتر فهیمه محب محمدی :۰۹۳۶۶۸۸۹۸۷۷
من دکتر فهیمه محب محمدی متخصص کودکان و نوزادان هستم. بلافاصله بعد از اتمام درس مجددا شروع به مطالعه گسترده در زمینه رشد و پرورش کودک کردم، مطالعات من در زمینه تغذیه صحیح و علمی کودکان، درمان بدغذایی کودکان و مکمل های مورد نیاز، آموزش صحیح خواب کودک، بازی های هدفمند و در عین حال حفظ ایمنی کودکان، آموزش انتخاب کتاب و انیمیشن صحیح برای سرگرمی و تربیت کودکان، سلامت دهان و دندان کودک، مهارت های قبل از مدرسه و فرزندپروری آگاهانه در عین آموزش اختلالات دوران کودکی بوده است. با ما همراه باشید.
دلبستگی ایمن همانند یک پایگاه امن روانی و یکی از ابعاد اصلی «سلامت روان» برای هر فرد محسوب میگردد. که میتواند زمینه ساز حرکت فرد به سمت استقلال و رشد تمام ابعاد شخصیتی باشد. امنیت واژه ایست که حتی شنیدن آن برای ما احساسی شبیه آرمش ایجاد میکند و دلبستگی امن همان احساس آرامشی است که فرد از والدین خود به عنوان سرمنشاء آرامش و امنیت میگیرد.
مفهوم دلبستگی و تعلق را نخستین بار جان بالبی مطرح کرد. از نظر او دلبستگی ارتباط بین دونفر است. او دلبستگی را این چنین تعریف کرده است”ارتباط روانی پایدار بین دو انسان”.به نظر او پیوندهای اولیه بین کودک و مراقب اصلی او، تاثیر فوق العاده ای در طول زندگی او دارد. محور اصلی نظریه ی دلبستگی این است که مادرانی که در دسترس فرزندان بوده و نیازهای کودکانشان را به موقع برآورده می کنند، والدینی که دارای ثبات رفتاری، هیجانی و روانی هستند، نوعی احساس امنیت را در فرزند خود به وجود می آورند.
دلبستگی در واقع پیوند عاطفی عمیقی است که با افراد خاص در زندگی خود برقرار می کنیم، به گونه ای که تعامل با آنان به احساس نشاط و شعف می انجامد و هنگام استرس، از این که آن ها را در کنار خود داریم احساس آرامش می کنیم.
خانواده اولین نهاد و جایگاهی است که شخصیت و ارزش های کودکان را بر عهده دارد و نقش مهمی در دلبستگی ایمن ، تعیین آینده و شیوه زندگی کودک دارد. تأثیر خانواده به عنوان اولین و مهمترین واحد اجتماعی در کودکان کاملا روشن است. همانطور که کودک رشد می کند، شرایط محیطی و خانوادگی نیز می تواند باعث رشد بیشتر و بهتر کودکان شود و همچنین می تواند از رشد کودک جلوگیری کند. ارتباط والدین با کودک یکی از مهمترین عوامل زندگی اجتماعی است و نقش مهمی در سلامت روان کودکان دارد. با توجه به نظریه دلبستگی ایمن، سلامت روان و رشد کودک در تعامل والدین و کودک منعکس می شود.
حساس ترین دوره برای تشکیل دلبستگی ایمن دوسال اول زندگی است و اساس این دلبستگی در این دوران پایه ریزی میشود. نقش دوران بعدی تکمیل کننده و تایید کننده این دلبستگی است و بر کم و کیف آن اثر میگذارد. این دلبستگی از نوزادی تا بزرگسالی ادامه می یابد و همیشه همراه فرد خواهد بود. رفتارهای مادر و پدر در قبال نوزاد وکودک می تواند «سبک های دلبستگی» را در کودک ایجاد کند. در ادامه به معرفی انواع دلبستگی شناخته شده در دنیای روانشانسی خواهیم پرداخت:
زمانیکه مادر به نیازهای کودک خود به درستی پاسخ بدهد، سبک دلبستگی فرد ایمن می شود.
این افراد که دارای عزت نفس بالایی هستند، دنیا را یک جایگاه امن می دانند. آنها نسبت به انسانها درست اندیش هستند و در ارتباطات خود، واقعیت را بنای تفکر قرار می دهند.
آنها به این مسئله اعتقاد دارند که همه ی انسانها ذاتا خوب هستند اما گاهی بی اعتماد می شوند. آنها فقط و فقط بر اساس شواهد واقعی به انسانها بی اعتماد می شوند.
اینگونه افراد با انسانها به راحتی وارد ارتباط می شوند و با ساختار و چهارچوب منظمی به آنها نزدیک می شوند.
آنها نسبت به خود و شخص مورد علاقهشان و همچنین نسبت به روابط بین فردیشان مثبت و واقعی فکر میکنند.
آنها اغلب از روابط خود احساس رضایت و خشنودی میکنند. افرادی که سبکهای دلبستگی ایمن دارند روابط بلند مدتتری دارند و نسبت به دیگران متعهدتر هستند.
این دسته از افرد دارای هوش هیجانی بالایی هستند و به درستی میتوانند هیجانهای خود را شناسایی و مدیریت کنند.
آنها به تصمیمگیریهای موثر در زندگی دست زده و توان مقابله با تنیدگیها را به طور اثربخش دارند.
جالب است بدانیم که بهره هوشی یا آی کیو ۲۰ درصد موفقیت افراد را شکل می دهد و ۸۰ درصد آن را هوش هیجانی یا ایی کیو تعیین میکندو ای کیو یا هوش هیجانی کودک مستقیما تحت تاثیر دلبستگی ایمن در دوران کودکی قرار دارد.
این سبک دلبستگی به خاطر عدم توانایی مادر در برآورده کردن نیازهای اولیه ی فرزندش شکل می گیرد.
در این سبک دلبستگی فرد توانایی اعتماد به دنیا و انسانها را ندارد و احساس ناامنی در سرتاسر افکارش نقش می بندد. این احساس ناامنی و ترس به اشکال گوناگون در رفتار فرد ظاهر می شود:
زمانیکه مادر از نظر عاطفی در دسترس نبوده و یا در ابراز علاقه و محبت ناتوان و غافل است، فرد به سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی دچار می شود.
اگرچه اینگونه افراد در ظاهر افرادی خودکفا و مستقل هستند و از برقراری ارتباط گرم و صمیمانه با دیگران اجتناب می کنند، ولی بهتر است بدانیم که این رفتار پوششی بر روی درون ناامن و عزت نفس پایین آنها می باشد.
آنها در جمع معمولا قلدرمآب و کنترل گر هستند و با زورگویی به دنبال کسب عزت نفس گمشده شان می گردند. شکاک بودن جزو لاینفک شخصیت آنهاست.
آنها بر این اعتقادند که همگان غیر قابل اعتمادند مگر اینکه خلافش ثابت شود.
در هنگام جدا شدن از یک رابطه ی عاطفی آنها به ظاهر بهم نمی ریزند اما در باطن آشفته می شوند.
علاوه بر پیوند عاطفی ناامن کودکی، افسردگی، وقایع ناگوار و شکست ارتباطی نیز می تواند عامل به وجود آمدن این سبک دلبستگی باشد.
یعنی ممکن است افرادی باشند که در کودکی دلبستگی ایمن داشته اند اما به خاطر یک شوک عظیم دچار این سبک ارتباطی شده باشند.
البته معمولا باز هم این احساس ناامنی ریشه هایی در کودکی آنها دارد.
این دسته از افراد اغلب افراد مشکوک و مسئله دار را انتخاب می کنند تا تاییدی بر الگوی بی اعتمادی خود بدست آورند. بنابراین معمولا در روابط خود بطور ناخودآگاه شکست را انتخاب می کنند.
زمانیکه مادر در برقراری پیوند عاطفی با فرزندش رفتاری غیر ثابت دارد، فرزند او دچار دلبستگی ناایمن دوسوگرا می شود. او همان الگوی دوسوگرایی با مادرش را با دیگر افراد اجرا می کند.
این دسته از افراد از عدم حضور فرد مقابلشان ابراز نارضایتی شدید می کنند اما وقتی به او می رسند باز هم ابراز نارضایتی می کنند. در واقع آنها هیچگاه نمی توانند از بودن با معشوق خود لذت ببرند.
این افراد در روابط خود به دیگران اعتماد ندارند اما به امید برآورده شدن نیازهایشان، فردی بسیار وابسته و آویزان می شوند. نیاز شدید آنها دوست داشته شدن توسط فرد مقابل می باشد و آنها به امید کسب این آرزو هرکاری می کنند.
حسادت شدید (ترس از دست دادن جفت) و کنترل کنندگی، شکاک بودن، خرده گیری کردن، انتقادگری و جر و بحث زیاد بر سر مسائل بیهوده در روابط از نشانه های اینگونه افراد می باشد.
رفتار وابستگی در اینگونه افراد بیش از دیگر سبکهای دلبستگی دیده می شود. طرفداران نظریه یادگیری، وابستگی را شکلی از درماندگی میدانند.
به عقیده ی آنها کودک وابسته نه تنها درصدد جستجوی تماس با مادرش است، بلکه دائماً در صدد کسب تایید و پذیرش از جانب اوست.
این سبک فکری در بزرگسالی نسبت به افراد دیگر تکرار می شود و فرد دائما در صدد کسب تایید و پذیرش از سوی دیگران می ماند.
زمانی که نیازهای کودک نادیده گرفته شود و در پاسخهای مادر به رفتارهای دلبستگی ترس و جود دارد، فرد دچار سبک دلبستگی ناایمن آشفته می شود.
اینگونه از افراد دارای مجموعه ای از ویژگیهای افراد اجتنابی و دوسوگرا هستند. این الگوی دلبستگی آشفته اغلب در کودکانی که در معرض مشکلات بالینی قرار دارند یا کودکانی که تجربه ضربه درونی مثل از دست دادن والدین، جدایی از والدین یا مورد سوء استفاده قرار گرفته شدن را دارند مشاهده میشود.
نکته ی بسیار جالب درباره ی انسانهای ناایمن اینجاست که اگرچه میزان رضایت زناشویی در ناایمن ها کمتر است، اما میزانطلاق در۴ سال اول ازدواج در میان ناایمن ها کمتر است!!!
علت اصلی این مسئله آنست که آنها خود را مستحق زندگی آرام نمی دانند و تا حد مرگ مشکلات و سختی ها را تحمل می کنند و حتی جان خودشان را نیز به خطر می اندازند.
فلسفه ی توجیهی اینگونه از افراد آنست که ما در راه عشق خود ثابت قدم می مانیم و تا سر حد مرگ پای آن می مانیم.
تمام رفتارهای عاشقانه ی آنها از سر نیاز وحشتناک سیری ناپذیر آنها در جلب محبت معشوق می باشد.
نکته ی قابل توجه دیگر آنست که احتمال بی وفایی در این دسته از افراد بیشتر از دیگران است. شاید در عرف مردم این دیدگاه رایج باشد که انسانهای وابسته یا ناایمن، عاشق هستند و بسیار وفادارند.
اما اینگونه از افراد به علت ترس شدید از خیانت، ممکن است در انجام آن پیش دستی کنند. منطق غلط فکری بعضی از آنها اینست که اگرخیانت نکنی، خیانت می بینی.
برای دریافت مشاوره ی تنظیم خواب، درمان بد غذایی، مشاوره رفتاری کودک و ویزیت آنلاین کلیک کنید.
ایجاد دلبستگی ایمن در کودکان مستلزم توجه و مراقبت والدین میباشد. برای رسیدن به این هدف، ضروری است که زمان کافی را با کودکان صرف نموده و به آنها توجه لازم را اختصاص دهیم. اعمال احترام به احساسات آنها و پذیرش صادقانه آنها، اعتماد به نفس آنها را تقویت میکند و ایمنی روحی لازم را ایجاد مینماید. تداوم و ثبات در الگوهای زندگی روزمره، احساس ثبات و اطمینان را در کودکان ایجاد میکند. حمایت فراگیر و تشویق بهرهوری و افزایش اعتماد به نفس آنها را تقویت میکند. همچنین، آموزش مرزهای شخصیتی و جسمی به آنها، به ایجاد احترام به خود و دیگران کمک میکند. همچنین، درک صبورانه و توجه به نیازهای فردی و متفاوت کودکان، ارتباطات ایمن و نزدیکتر با آنها را تسهیل میکند.
نوزادان باید با والدین ارتباط داشته و رابطه نزدیکی با هم برقرار کنند تا پیوند عاطفی عمیقی بین آنها شکل بگیرد و باعث به وجود آمدن دلبستگی ایمن در کودکان شود. پس بی نهایت با کودک خود ارتباط فیزیکی مثل در آغوش گرفتن و بوسیدن، و ارتباط کلامی مثل محبت های کلامی داشته باشید.
دلبستگی حاصل یک رابطه و تعامل دو نفره بین والد و مراقب است ، بعضی از نوزادان بی قرار و سخت هستند و بیشتر گریه می کنند و بعضی به اصطلاح آسان تر هستند . عواملی مانند تولد زودرس و بیماری نوزاد، نگهداری از نوزاد را برای والدین سخت تر می کند . در این شرایط والدین بویژه مادر باید تحمل پذیری بیشتر داشته و مسئولیت دشوارتری دارد.
والدینی که خودشان مورد بی مهری پدر و مادرشان قرار گرفته اند نباید با فرزندشان هم همانطور رفتار کنند ، باید پدر و مادرشان را ببخشند و سعی کنند خودشان والدین خوبی باشند .روابط عاطفی بین والدین نیز بسیار مهم و تاثیر گذار است. پس بسیار مهم است که طرحواره های خود و آسیب های خود را قبل از والد شدن بشناسیم و آن ها را تا حد امکان برطرف کنیم تا کودکمان آسیب نبیند.
بسیار مهم است که کودک قبل از دو سالگی مدام از فردی به فرد دیگر سپرده نشود. کودک باید مراقب امن خود را بشناسد و رابطه سالم و ایمن خود را با یک فرد امن شکل بدهد. اگر شما شاغل هستید باید مراقب دیگری را از قبل از شش ماهگی به کودک معرفی کنید تا کودکتان به او اطمینان کنید و دلبستگی ایمن کودک به سلامت شکل بگیرد.
مادر یا مراقب باید در کنار کودک حضور داشته و نیازهای اساسی کودک مثل غذا را در اسرع وقت برآورده سازد . پاسخدهی سریع ، منظم و مناسب مادران به علایم نوزادان و نگهداری محبتآمیز آنها ، با ایمن بودن دلبستگی ارتباط دارد . مادر هنگام ارتباط با کودک نباید خسته و بی حوصله باشد و به کودک بی توجهی کند یا اینکه بیش از اندازه به کودک توجه کند. اگر کودکتان به آغوش شما نیاز دارد بی درنگ او را در آغوش بگیرید و براورده کردن نیاز های آن ها را در سنین زیر دوسال به تعویق نیندازید.
دلبستگی ایمن نقطه مقابل وابستگی و اضطراب است. دلبستگی ایمن نقطه آغازیست برای حرکت هر انسانی به سمت مستقل شدن، حرکت به سمت خود شکوفایی، بروز توانایی ها و استعدادهایی که در وی نهفته است. انسان وابسته توانایی حرکت و مستقل شدن ندارد، اما انسان دلبسته در هر کجا و به هر سمت و سویی که باشد، همیشه در عین نگه داشتن عشق و علاقه قلبی خود نسبت به سرپرستان اصلی اش (والدین)زندگی سالم و امنی خواهد ساخت..
والدین عزیز مفهوم دلبستگی ایمن را جدی بگیرید و برای تشکیل این بعد از سلامت روان در فرزندانتان آگاهی های لازم را کسب نموده و تلاش کنید. در این راستا از متخصصین مجرب برای راهنمایی در مورد رفتارهای مختلف کودک خود در سنین حساس اضطراب جدایی کمک بگیرید. برای دریافت مشاوره از دکتر فهیمه محب محمدی با ما در ارتباط باشید.